ایجاد یک برنامه توسعه فردی (IDP) به شما کمک میکند تا بدون توجه به شغلی که دارید یا میخواهید داشته باشید، بتوانید شرایط شغلی خود را بهبود ببخشید. وقتی یک برنامه توسعه فردی مینویسید،برای خودتان یک چشم انداز تعریف میکنید و بر اساس نقاط قوت و ضعف خود، اهدافی را برای خودتان تعیین میکنید. وقتی برنامه توسعه فردی شما درست و علمیباشد،رویکردی را در پیش میگیرید که به شما کمک میکند تا مهارتها، دانش و تجربهای که برای پیشرفت نیاز دارید، به دست آورید. زیما در ادامه، مزایای داشتن یک برنامه توسعه فردی خوب را بیان میکند و پس از آن مراحل نوشتن یک برنامه توسعه فردی را ذکر میکند.
یک برنامه توسعه فردی مناسب، چه مزایایی دارد؟
- به شما کمک میکند تا نقاط قوت خود را فهرست کنید و کمبودهایی را که در علم، مهارت یا تجربه های حرفه ای خود دارید بشناسید.
- به شما کمک میکند اهداف کوتاه مدت و بلند مدتی را که میتوانند شما را به سمت عمل سوق دهند(و انفعال شما را کمتر کنند) شناسایی کنید.
- اهداف، ضعفها، قوتها و برنامه های شما را به صورت عینی، به شما نشان میدهد: درک اینکه در چه چیزی مهارت دارید و در چه مواردی میتوانید پیشرفت کنید، میتواند به شما کمک کند تا بدانید روی چه مواردی باید سرمایه گذاری کنید.
- نقاط عطف مسیر شما را مشخص میکند و با این کار در شما انگیزه ایجاد میکند تا سریعتر و بهتر در مسیر توسعه فردی خود قدم بردارید.
- فرآیند توسعه فردی شما را مستند میکند: این امر باعث میشود اقداماتی که در این زمینه انجام داده اید را فراموش نکنید و پس از مدتی بتوانید با بررسی روندی که داشته اید، بتوانید این روند یا اقدامات و رفتارهای خود را اصلاح کنید.
- به شما کمک میکند تا مهارتهای خود را بهبود بخشید: ابزارهایی مانند برنامه توسعه فردی، به شما کمک میکنند ضعفها و کمبودهای مهارتی خود را شناسایی کرده و در مورد چگونگی یادگیری مهارتهای مهمی که میتوانند به پیشرفت شما کمک کنند، تحقیق کنید.
مراحل تدوین یک برنامه توسعه فردی مناسب
در این قسمت، مراحل تدوین یک برنامه توسعه فردی مناسب بیان میشود. پس از آن به ویژگی های یک هدف مناسب برای توسعه فردی میپردازیم.
مرحله 1: اهداف شغلی خود را به صراحت تعریف کنید.
فهرستی از سه یا چهار شغل به ترتیب اولویت، تهیه کنید. آیا شغل بعدی شما اهداف شغلی شما را برآورده میکند یا به موقعیت های متوسط نیاز دارید؟ به خاطر داشته باشید که بسیاری از انواع مشاغل با یک مسیر شغلی سازگار هستند. بهبود تناسب شما برای یک شغل شما را برای بسیاری از مشاغل دیگر واجد شرایط میکند. در این مرحله از فرآیند، شروع به شناسایی مهارت های قابل انتقال خود کنید. انجام این کار در حال حاضر به شما کمک میکند تا کار بیشتری داشته باشید.
مرحله 2: مهارت ها و دانشی را که لازم است کسب کنید شناسایی کنید.
مهارتها، استعدادها و تواناییهای لازم را برای مسیر شغلی را که در مرحله 1 مشخص کردهاید، فهرست کنید. اگر دقیقاً مطمئن نیستید که یک شغل معین به چه چیزی نیاز دارد، با فعالان آن حوزه و شغل صحبت کنید و اطلاعات مورد نظر خود را از آنها بگیرید.
مرحله 3: مهارت ها و دانش خود را ارزیابی کنید.
صادقانه در مورد مهارت ها، استعدادها و توانایی های فعلی خود فکر کنید و آنها را با الزاماتی که در مرحله 2 شناسایی کردید مقایسه کنید. نقاط قوت و نیازهای خود را در این زمینه توسعه فردی فهرست کنید. از یک دوست یا آشنای قابل اعتماد هم نظر بخواهید تا خودتان را از زاویه دید دیگران هم ببینید.
مرحله 4: اهداف خود را از توسعه فردی بنویسید.
یک برنامه دقیق برای توسعه فردی خود تهیه کنید. برنامه شما میتواند شامل این موارد باشد: در موقعیت فعلی خود چه کاری میتوانید انجام دهید که پیشرفت کنید ؟ اهداف کوتاه مدت (سال آینده)، میان مدت (1-2 سال آینده) و بلند مدت (3-5 سال) را بنویسید. استراتژی ها یا اقداماتی را که باید برای رسیدن به این اهداف بردارید، شناسایی کنید. علاوه بر این، میتوانید برای شروع کار روی این اهداف، برای خود ددلاین یا ضرب الاجل تعیین کنید تا برای انجام آنها انگیزه داشته باشید.
مرحله 5: روند پیشرفت خود را بررسی کنید تا ببینید چطور میتوانید آن را بهبود دهید
تعدادی از کارهایی را که در روند توسعه فردی خود انجام داده اید، بنویسید و آنها را بررسی کنید. خودارزیابی و بهبود مستمر برای یک IDP مفید و مؤثر نقش اساسی دارد. میتوانید همزمان همانطور که توانایی های خود را یاد میگیرید و توسعه میدهید، اهداف جدیدی را برای به چالش کشیدن خود تعیین کنید. به توسعه فردی به عنوان یک کار مادام العمر نگاه کنید و بدانید که انسانها همیشه میتوانند از دیروز خود بهتر شوند.

ویژگی های یک هدف مناسب
برای اینکه یک هدف، ارزشمند و قابل دستیابی باشد، باید ویژگیهای خاصی داشته باشد. زیما در ادامه، به بیان این ویژگیها میپردازد.
1. مشخص باشد (specific) یک هدف مشخص نسبت به یک هدف کلی شانس بسیار بیشتری برای تحقق دارد. برای تعیین یک هدف مشخص باید به شش سوال پاسخ دهید:
*چه کسی: چه کسی در رسیدن به این هدف دخیل است؟ اگر لازم است افرادی غیر از خودتان هم در این پروسه باشند، میزان همکاری آنها را در نظر بگیرید.
*چه: برای رسیدن به آن،چه کاری باید انجام دهم؟ حجم و میزان انرژی که لازم است برای رسیدن به هدف صرف کنید، مهم است.
* کجا: در کجا میخواهم به این هدف برسم؟(البته این سوال همیشه هم کاربرد ندارد ولی اگر هدفتان این است که یک بازیگر تئاتر یا یک نوازنده ی خیابانی شوید، احتمالا در یک شهر کوچک نمیتوانید به این هدف برسید)
*زمان: حداکثر زمانی که لازم دارم تا به این هدف برسم چقدر است؟ برخی اهداف، نیازمند زمان هستند. به طور مثال وقتی میخواهید یک کالا بخرید، ممکن است لازم باشد چند ماه کار کنید تا بتوانید هزینه مورد خرید آن کالا را جمع کنید.
*برای رسیدن به این هدف، چه محدودیت هایی دارم؟ محدودیت های مالی، محدودیت های زمانی و … را فراموش نکنید و نادیده نگیرید.
*چرا میخواهم به این هدف برسم: دلایل خاص، هدف یا مزایای دستیابی به هدف را مشخص کنید. شاید در این بین متوجه شوید دلایلتان آنچنان هم موجه و قوی نیستند…
2. دست یافتنی باشد: افراد موفق اهداف بلندپروازانه و در عین حال واقع بینانه تعیین میکنند. اگر هدفی که دارید، واقع بینانه نباشد، ممکن است نتوانید به آن برسید. لزوما دلیل شکست خوردن افراد، تلاش نکردن یا برنامه نداشتن نیست. در بسیاری از مواقع، هدفگذاری افراد درست نیست و به همین دلیل به هدف خود نمیرسند. به طور مثال، وقتی میدانیم ماههاست یک کتاب نخوانده ایم، روزانه 30 صفحه کتاب خواندن، نمیتواند یک هدف مناسب باشد.
3. قابل اندازه گیری باشد: فرض کنید هدفتان را اینگونه مشخص کرده اید: در کارم پیشرفت کنم. چند روز پس از اینکه برنامه توسعه فردی خود را شروع کردید، یک موفقیت و پیشرفت در کارتان اتفاق میافتد. آیا این همان پیشرفتی است که مد نظر داشتید؟ یا فقط یک موفقیت کوچک است و هنوز به چیزی که در ذهن داشتید نرسیده اید؟وقتی حد و حدود هدف خود را مشخص نکنید، نمیتوانید میزان پیشرفت خود را هم اندازه گیری کنید. به همین دلیل هیچوقت احساس رسیدن به هدف را نخواهید داشت.
4. نوشته شده باشد: قدرت نوشتن را دست کم نگیرید. نوشتن اهداف خود و خواندن آنها توسط دیگران (اگر شما بر آنها نظارت دارید، ممکن است نیاز به خواندن اهداف شما داشته باشند) اقتدار، مسئولیت پذیری و ماندگاری را در اولویت های شما به ارمغان میآورد.
5. انعطاف پذیر باشد:هدفی که انعطاف پذیر نباشد، محکوم به نرسیدن است… وقتی وارد پروسه توسعه فردی و گام برداشتن برای رسیدن به هدفتان میشوید، ممکن است متوجه شوید بعضی موارد باید تغییر کنند تا بهتر نتیجه بگیرید.
کلام آخر زیما
نوشتن یک برنامه توسعه فردی مناسب و کار کردن روی توسعه فردی، ممکن است در ابتدا کمی سخت باشد. حتی ممکن است برای انجام آن به یک مشاور نیاز داشته باشید. به همین دلیل، زیما پیشنهاد میکند، پکیج توسعه فردی از پیله تا پروانه را تهیه کنید تا بتوانید با کمک آن، یک برنامه توسعه فردی مناسب بنویسید و به آن عمل کنید.
0 Comments