سواد عاطفی یک مهارت کلیدی است که به ما کمک می کند احساسات خود را مدیریت کنیم. زیما در این نوشته به شما کمک میکند تا مفهوم آن را درک کرده و متوجه شوید که چگونه میتوانید سواد عاطفی خود را بالا ببرید تا کیفیت زندگیتان بهتر شود.
سواد عاطفی توانایی بیان عواطف و احساسات خود با استفاده از گفتار و سایر اشکال ارتباطی است. این نوع سواد یا مهارت، یک مهارت مهم است که کودکان باید از سنین پایین آن را یاد بگیرند تا بتوانند با احساسات خود، رابطه پایدار و درستی داشته باشند و آنها را بشناسند. به بیان دیگر، سواد عاطفی مفهومی است که زیربنای درک یک فرد از احساسات است و در ابتدایی ترین حالت، شامل توانایی شناسایی و برچسب زدن احساسات خود و دیگران است. علاوه بر این، سواد عاطفی شامل مقابله و بیان احساسات به روش های مناسب نیز می شود.
سواد عاطفی را بهتر بشناسیم
بهترین حالت، درباره یادگیری سواد عاطفی؛ این است که سواد عاطفی را از کودکی به فرزندان خود بیاموزیم. سواد عاطفی یکی از جنبه های کلیدی هوش هیجانی است که به معنای توانایی کلی ما برای مقابله با احساسات مختلفی است که تجربه میکنیم. این مفهوم، بر نحوه بیان احساسات و چگونگی خواندن احساسات دیگران هم تمرکز دارد. در حالی که برخی از کودکان به طور طبیعی احساسات دیگران را درک میکنند و در انجام آن راحت هستند، برخی دیگر ممکن است به تشویق و حمایت بیشتری نیاز داشته باشند. افرادی که سواد عاطفی کمی دارند، برای بیان مناسب احساسات خود دچار مشکل می شوند و حتی ممکن است بخاطر احساسات دیگران گیج یا نگران شوند.
شاید برایتان سوال باشد که سواد عاطفی را اولین بار چه کسی ابداع کرد؟ تصور می شود که این اصطلاح توسط روان درمانگر کلود اشتاینر ابداع شده باشد. او سواد عاطفی را اینگونه توصیف میکند: «توانایی درک احساسات، توانایی گوش دادن به دیگران و همدلی با احساسات آنها، و توانایی ابراز عواطف به طور مؤثر».
کلود اشتاینر معتقد است که سواد عاطفی دارای پنج بخش است:
- شناخت احساسات خود
- داشتن حس همدلی
- یاد بگیرید که احساسات خود را مدیریت کنید
- ترمیم مشکلات عاطفی
- تعامل عاطفی
علاوه بر این، او معتقد بود که این نوع سواد، برای شکلگیری روابط موفق، افزایش تواناییهای حل مسئله و بهبود کیفیت کلی زندگی مانند یک کلید عمل میکند.
آیا سواد عاطفی همان هوش هیجانی است؟
بسیاری از افراد تصور میکنند هوش هیجانی و سواد عاطفی، یک معنا و مفهوم دارند. در صورتی که این تصور، یک تصور اشتباه است البته کاملا هم اشتباه نیست. نمیتوان گفت این دو کاملا یکسان هستند ولی همپوشانی قابل توجهی دارند. هوش هیجانی ممکن است یک مفهوم کلی گستردهتر باشد، اما از خودآگاهی، خودتنظیمی و همدلی که همه جنبههای مهم سواد عاطفی هستند، تشکیل شده است. بهتر است ارتباط این دو مفهوم را اینگونه بیان کنیم: سواد عاطفی یکی از عناصر سازنده هوش هیجانی است و مزایای داشتن هوش هیجانی با سواد عاطفی مشترک است.
چرا داشتن سواد عاطفی مهم است؟
برای درک بهتر اهمیت سواد عاطفی، باید به نقشی که درک عاطفی و تنظیم آن در تمام جنبه های زندگی ما ایفا می کند فکر کنید. اگر نتوانید احساساتی را که تجربه می کنید شناسایی کنید، نمی توانید آنها را به درستی درک کنید یا رفتار خود را کنترل کنید. علاوه بر اینها، احتمال اینکه ناامید و سردرگم شوید بیشتر است و ممکن است نتوانید نظرات و احساسات خود را درست بیان کنید. این امر به این معناست که رفتارهای تکانشی و مخرب بیشتری از خود نشان میدهید و در تسکین خود ناتوان خواهید بود.
مشکلات مربوط به سواد عاطفی ممکن است به مشکلات مدیریت خشم منجر شود و باعث شود نتوانید سختی ها را تحمل کنید. علاوه بر این، اگر در آشفتگی عاطفی گیر کرده باشید، نمی توانید روی مسئولیت های درسی یا کاری تمرکز کنید و همین امر، باعث می شود موفقیتهایتان نیز کمتر شود. کمتر شدن موفقیتها چه نتیجه ای دارد؟ سرخورده می شوید و اشتباه عمل میکنید و در یک چرخه ی نادرست گیر می افتید.
داشتن سواد عاطفی چه مزایایی دارد؟
شاید بتوان گفت که مهمترین تاثیر سواد عاطفی، بر روابط شما با دیگران اتفاق می افتد.
سواد عاطفی به شما امکان می دهد احساسات دیگران را به درستی تفسیر کنید و مطابق با آن عمل کنید. این بدان معناست که کمتر با دیگران دچار چالش میشوید و به احتمال زیاد هم دوستان بیشتری خواهید داشت و هم بین دیگران محبوبتر خواهید بود.
علاوه بر اینها، به شما این توانایی را میدهد که بتوانید نشانه های غیرکلامی ریزی را در رفتار دیگران متوجه شوید .این توانایی، در موقعیتهای اجتماعی و کاری یک مزیت بزرگ محسوب میشود.
سواد عاطفی ارتباط مستقیمی با رشد همدلی دارد. درک اینکه شخص دیگری ممکن است چه احساسی داشته باشد برای همه تعاملات بین فردی ضروری است. علاوه بر این، افراد دارای همدلی، با دیگران بهتر کنار می آیند و این هم به دوستیابی و بهبود روابط آنها کمک میکند.
چالش های توسعه سواد عاطفی در افراد
ما با سواد عاطفی متولد نشده ایم و لازم است این مهارت را در طول زندگیمان، به دست بیاوریم. سواد عاطفی؛ مانند بسیاری از جنبه های توسعه فردی است که اگر در سن کم، روی آن کار نشود، ممکن است هرگز به اندازه کافی رشد نکند. به همین دلیل تاکید میشود که از کودکی در مورد سواد عاطفی کار شود. متأسفانه ممکن است در حین توسعه و بهبود این مهارت مهم، عوامل متعددی سد راه شما شوند. به طور مثال
- عوامل بیولوژیکی: برخی از کودکان، ذاتا پتانسیل سواد عاطفی و هوش هیجانی بالا را دارند ولی برخی دیگر خیر.
- محیطی که در آن رشد کرده اید: زمانی که اطرافیان شما سواد عاطفی نداشته باشند، یادگرفتن آن برای شما هم بسیار سخت تر است. اجازه دهید این مسئله را با یک سوال باز کنیم: آیا افراد خانواده شما اهل بیان و شناسایی احساسات خود و دیگران هستند؟ بسیاری از خانوادهها نسبت به مسئله احساسات، بیتفاوت هستند یا در نشان دادن احساسات خود مشکل دارند.برخی خانواده ها نیز، در انتقال احساسات خود مشکل دارند و ممکن است فضای خانه را سرشار از خشم کنند.. این مشاجره ها و مشکلات باعث می شوند آنچه در خارج از خانه اتفاق می افتد هم برای شما مهم شود. به طور مثال، کودکان بیشتر وقت خود را بیرون از خانه در مدرسه می گذرانند. بنابراین، این سؤال مطرح می شود: آیا معلمان آنها در مدرسه، سواد عاطفی را ترویج می کنند یا نه؟
- یک مشکل دیگر ماهیت تعاملات اجتماعی امروزی است. این روزها، اکثر ما در گوشی، لپتاپ و سیستم خود غرق میشویم و زمان زیادی را صرف ارتباطات مجازی در واتس اپ و تلگرام میکنیم تا اینکه مستقیما و به صورت فیزیکی با افراد ارتباط برقرار کنیم. نتیجه ی این کاهش تعاملات این است که برای ما فرصت کمتری برای درگیر شدن در تعاملات معنادار رودررو با دیگران وجود دارد و همین امر، روی بهبود سواد عاطفی ما تاثیر منفی دارد.
- چالش بعدی، جنسیت است: احتمالا شما نیز به نکته معتقد هستید که انتظارات ما از پسران و دختران متفاوت است. به دلیل هنجارهای جنسیتی اجتماعی، این باور وجود دارد که پسران و مردان نباید احساسات خود را ابراز کنند. به همین دلیل، برای توسعه سواد عاطفی خود، به اندازه دخترها خوش شانس نیستند و جامعه به آنها فرصت کمتری برای ابراز احساسات میدهد.
اگر نتوانید احساسات خود و دیگران را شناسایی و درک کنید، در زندگی خود دچار مشکلاتی میشوید که شرایط را برای شما سخت میکنند.. اغراق نیست اگر بگوییم افراد با سواد عاطفی نسبت به گروه مقابل خود، شادتر و سازگارتر خواهند بود.
چگونه می توان مهارت های سواد عاطفی را توسعه داد؟
در ادامه، 5 روش برای بهبود مهارت های سواد عاطفی، آورده شده اند.
1.روزمره نویسی را امتحان کنید
در پایان روز کاری، به نحوه انجام جلسات، پروژه ها و تعاملات خود فکر کنید – چه مثبت یا منفی. با نوشتن افکار خود، می توانید الگوهای خاصی را در مورد رفتارها و واکنش های خود و همچنین دیگران تشخیص دهید.
در چه موقعیتهایی عالی بودید و بهترین عملکرد را داشتید؟ احساس کارکنان شما چگونه است؟ آیا افراد یا موقعیت های خاصی وجود دارند که شما را ناامید کرده اند و اگر چنین است، چرا؟ هرچه درونگراتر باشید، بهتر است. به عنوان مثال، از آنچه شما را ناراحت میکند آگاهتر میشوید، به طوری که میتوانید از یک طغیان در آینده جلوگیری کنید یا از اقداماتی که ثابت شده روحیه کارکنان را تقویت میکند، تقلید کنید.
2. تحت یک ارزیابی 360 درجه قرار بگیرید
ارزیابی 360 درجه هم یک روش مناسب برای تقویت سواد عاطفی است. برای این کار، در یک ارزیابی 360 درجه، از مدیر، همکاران و همسالان خود بازخورد میخواهید، در حالی که تحت یک ارزیابی فردی نیز قرار میگیرید. از طریق این فرآیند، میتوانید نظرات ارزشمندی در مورد آنچه که همکارانتان بهعنوان نقاط قوت و ضعف شما درک میکنند به دست آورید، و همچنین نقاط کوری که ممکن است داشته باشید را کشف کنید.
3. گوش دادن فعال را تمرین کنید
با توجه به داده های روانشناسی امروز، تنها حدود 10 درصد از مردم به طور موثر گوش می دهند. در مورد گوش دادن فعال و با تمرکز، یک نکته وجود دارد: حواس شما ممکن است به راحتی توسط موبایل، صدای دیگران و … پرت شود.
برای اینکه از نظر احساسی و عاطفی، باهوش تر شوید، بهتر است گوش دادن فعال را هم تمرین کنید. سعی کنید روی صحبت های گوینده تمرکز کنید و با بازگویی و استفاده از نشانه های غیرکلامی دیگر مانند تکان دادن سر نشان دهید که درگیر صحبتهای او هستید. با گوش دادن فعالانه در محل کار، ارتباط با دیگران و درک واقعی افکار و احساسات آنها آسان تر خواهد شد.
4. به احساسات خود توجه کنید
برای درک احساسات دیگران، ابتدا باید احساسات خود را درک کنید.وقتی فکر میکنید که احساس شدیدی دارید، چه مثبت یا منفی، آگاهانه تلاش کنید تا به آنچه احساس میکنید فکر کنید. لحظه ای وقت بگذارید و به این فکر کنید که چرا چنین احساسی دارید و چه چیزی ممکن است باعث چنین واکنش عاطفی شدیدی شود.
این به شما کمک می کند تا از احساسات خود آگاه تر شوید و دیگران را بهتر درک کنید.
5. با یک مشاور صحبت کنید یا در دوره های آنلاین شرکت کنید.
شاید بهبود سواد عاطفی برای برخی افراد ساده باشد، ولی وجود یک مشاور متخصص میتواند این راه را برای شما هموار تر کند و به شما کمک کند تا سریعتر به نتایج دلخواه خود برسید. برای رزرو وقت مشاوره با زیما تماس بگیرید.
مثالهایی برای هوش عاطفی بالا
هوش عاطفی یک فرد در رابطه عاطفی زمانی مشخص میشود که شور و هیجان اولیه رابطه فروکش کرده و تعارفات کنار رفته است. در این شرایط با آنالیز 5 موقعیت میتوانید هوش عاطفی خود یا طرف مقابلتان را بسنجید.
1) وقتی که اختلاف و دلخوری پیش آمده است:
افرادی باهوش عاطفی بالا، در هنگام بحث و دعوا، به جای تلاش برای متقاعد کردن طرف مقابل و قرار گرفتن در موضع دفاعی،با دقت به حرفها گوش داده و سعی میکنند وقایع را از دریچه نگاه طرف مقابل خود هم ارزیابی کنند و مشخص کنند که کجای این جریان اشتباه است…
2) وقتی حقی از آنها ضایع شده:
افرادی باهوش عاطفی بالا در مواقعی که احساس کنند ظلم یا قضاوت اشتباهی در حقشان رخ داده، به شخصیت طرف مقابل حمله نمیکنند و او را مقصر نمیدانند!، آنها در اینجور مواقع به صورت کاملا منطفی، اشتباهات طرف مقابل را به او گوشزد میکنند.
3)وقتی اشتباهی مرتکب میشوند
در اینجور مواقع، بسیاری از افراد، سکوت یا پنهانکاری را ترجیح میدهند ولی فردی که هوش عاطفی بالایی دارد، اشتباه خود را پذیرفته و تلاش میکند تا راهی برای جبران آن پیدا کند.
4) وقتی احساسات آنها جریحه دار شده:
وقتی احساسات یک فرد باهوش عاطفی بالا جریحه دار میشود، سعی میکند با صراحت مشکل خود را با طرف مقابل بیان کند و در مورد آنچه که باعث ناراحتی او شده، صحبت کند.
در نهایت
اگر پارتنر شما هوش عاطفی بالایی داشته باشد، با خیال راحت میتوانید با او دعوا کنید، آشتی کنید و دلخوری های خود را بیان کنید و نگران از دست رفتن رابطه عاطفی خود نباشید.
منابع
https://www.theraplatform.com/blog/486/what-is-emotional-literacy
0 Comments