بیشعور کسی است که دانسته دیگران را میآزارد و از این آزار لذت میبرد. او از اینکه با زبان نیشدارش افراد را تحقیر کند و از پا درآورَد خوشنود میشود. بیشعورها احمق نیستند.بسیاری از ما با شنیدن واژه بی شعور به یاد افراد احمقی می افتیم که هوش بالایی ندارند و به همین دلیل مرتکب کارهای احمقانه می شوند اتفاقا بیشتر آنها نابغه اند؛ اما نابغه هایی خودخواه؛ مردم آزار، با اعتماد به نفس بالا و البته وقیح که نتیجه تیزبازی هایشان در نهایت به ضرر خودشان و اطرافیانشان می شود.
انواع بی شعورها
- بی شعور اجتماعی
- بی شعور تجاری
- بی شعور مدنی
- بی شعور مقدس مآب
- بی شعور عرفان باز
- بی شعور دیوان سالار
- بی شعور بیچاره
- بی شعور شاکی
آیا از اینکه همسایهتان زبالههایش را در جوی آب میریزد عصبانی هستید؟ آیا تابهحال پیش آمده که در ادارهای برای گرفتن یک امضا روزها و ساعتها در آمدوشد باشید؟ آیا احساس میکنید برخوردهای رئیستان با شما توهینآمیز است؟ تابهحال دلتان خواسته یک صندلی را بر فرق پزشکی بکوبید که وقتی بعد از ساعتها انتظار و پرداخت حق ویزیت کلان موفق به دیدارش شدهاید، بدون آنکه اجازه بدهد در مورد بیماریتان توضیحی بدهید شروع به نوشتن نسخه کرده است؟ آیا از دیدن مجریهای تلویزیون عصبی میشوید؟ آیا با شنیدن حرفهای سیاستمداران دچار رعشه و ناسزاگویی میشوید. شما با بیشعورها سروکار دارید.
بیماری و اعتیاد
بی شعور یک بیماری و اعتیاد است و نه نوعی بداخلاقی یا سوءرفتار.افراد بی شعور افراد از خود راضی هستند که معمولا به جای خواهش کردن از دیگران به آن ها دستور داده، احساس عدم امنیت می کنند.
ا صلاً نیازی به ریشه یابی مشکلات نیست، فقط یکی را پیدا کن که تقصیر را گردنش بیندازند.
کم نیاور، تمام کاستی ها و خطاها را می توان در پشت نقابی از وقاحت و گستاخی پنهان کرد. به شرایط نامطلوب دیگران می خندند و احساس دلسوزی به دیگران ندارند. آن ها به بی شعوری خود با دیده تعصب نگاه می کنند و قصد ندارند از این رفتار خود دست بکشند. تمام مشکلات را دیگران به وجود آورده اند.
جذب و استخدام بیشعورها
جذب و استخدام بیشعورها در هر کشوری بخشی از فعالیتهای دولت مرکزی است. دلیلش هم خیلی ساده است. دولت قدرت عمل زیادی در شکلدهی روش زندگی ما دارد.
بیشعورها هم بدشان نمیآید از قدرت. قدرتی که با آن بشود به دیگران گفت «بخوان و بنویس» تا از این طریق این آدمها را بتوان به استخدام دولت درآورد.
دولت از دو بخش بزرگ تشکیل میشود:
اول سیاستمدارها؛ یعنی صاحبمنصبهای منتخب ما که فکر میکنند دولت را اداره میکنند.
دوم سیستم بوروکراتیک فسیلشده؛ یعنی همان کسانی که واقعا دولت را میگردانند.
هر دویِ این بخشها بیشعورها را جذب میکند . خودشان هم قربانی بیشعوری میشوند.
البته شاید ما رغبتی به پذیرفتن این واقعیت که سناتورها، نمایندگان مجلس و قانونگذاران محلیمان بیشعورند نداشته باشیم.
بهویژه اگر خودمان به آنها رأی داده باشیم.اما در بیشترِ انتخاباتها، انتخاب واقعی ناممکن یا غیرممکن است. در انتخابات فقط این امکان پابرجاست که به نامزدی که خطرش را کمتر احساس میکنیم، رأی بدهیم.
آیا دولت منتخب ما خود تبدیل به بخشی از توطئهی بیشعوری شده است
بی شعوری مرض وقاحت و سوء استفاده از دیگران است. مشکل درمان بیشعوری آن است که آدم بیشعور قبول نمی کند بیشعور است.
شاید بیشعوری یک «بیماری» است . مثل تمام بیماریها برای پیشگیری و درمانش باید آن را درست شناخت.
هرچقدر یک بیماری خطرناکتر و شایعتر باشد، شناخت و مقابله با آن ضروریتر است.
اما بیشعوری مهلکترین عارضه کل تاریخ بشریت است که تاکنون راهکاری علمی برای مقابله با آن ارائه نشده است.
برگرفته شده ازکتاب بیشعوری – خاویر کرمنت
0 Comments