موضوع انگیزش کارکنان میتواند برای مدیران، رهبران و متخصصان منابع انسانی بسیار پیچیده باشد. عوامل انگیزشی جزء مهمی از هر کسب و کار یا سازمان هستند. آگاهی به چگونگی ایجاد انگیزه در کارکنان تضمین میکند که سازمان به طور موثر و کارآمد عمل میکند و پروژه ها و ضرب الاجل ها به موقع و با دقت اجرا میشوند.
عوامل ایجاد انگیزه عبارتند از استراتژی ها، مشوق ها، شناخت ها و هر عنصر دیگری که انگیزه کلی کارکنان را برای انجام وظایف خود در محل کار افزایش میدهد. سازمانهایی که کار معنادار و جذابی را برای کارکنان خود فراهم میکنند، نه تنها به رشد درآمدشان کمک میکنند، بلکه حس سرزندگی و رضایت را در فرهنگهای سازمانی و زندگی شخصی کارکنانشان منعکس میکنند.
نقش پاداش در ایجاد انگیزه کارکنان
انگیزه در محل کار به صورت سنتی در قالب پاداش های بیرونی در قالب جبران عملکرد، مانند مزایا، امتیازات، پاداش یا پیشرفت جایگاه شغلی شناخته میشود. امروزه که دانش اقتصاد به سرعت در حال تحول است، انگیزه به چیزی بیش از رویکرد چماق و هویج نیاز دارد. تحقیقات نشان میدهد که نوآوری و خلاقیت، که برای تولید ایدههای جدید و بهرهوری بیشتر ضروری است، اغلب با ارائه پاداشهای بیرونی خفه میشود. ترفند پاداشهای خارجی مانند مواد مخدر است که بعد از مدتی دوزهای بیشتری مورد نیاز است. پاداشها اغلب میتوانند نشانه ای باشند که یک فعالیت نامطلوب است.
فعالیت های جالب و چالش برانگیز اغلب به خودی خود جذاب هستند و ایجاد انگیزه میکنند. پاداشها معمولاً تمرکز و توجه را محدود میکنند و تنها زمانی نتیجه ی مثبتی خواهند داشت که توانایی انجام کاری ذاتاً ارزشمند را افزایش دهند. انگیزه بیرونی زمانی بهترین نتیجه را دارد که برای ایجاد انگیزه کارکنان در انجام فعالیتهای معمول و تکراری استفاده شود، اما برای تلاشهای خلاق مضر خواهد بود. همچنین پاداش به دلیل اینکه ترشح دوپامین را افزایش میدهد می تواند قضاوت را مختل کند و باعث افزایش رفتارهای ریسکی شود. وقتی پاداش پیشنهاد میشود، متوجه راهحلهای دیگر و بلندمدت نمیشویم. مطالعات نشان دادهاند که کارکنان برای دستیابی به پاداشها، مانند یک رفتار اعتیادآور مسیر کوتاهتر را انتخاب میکنند وبه دنبال یک برد سریع هستند.
پیامدهای نامطلوب پاداش
خاموش کردن انگیزه درونی
کاهش عملکرد
تشویق به تقلب
کاهش خلاقیت
کنار گذاشتن رفتار خوب
اعتیاد به پاداش
تقویت تفکر کوتاه مدت
اما راهکار مناسب چیست؟
فقط به کارهای روتین پاداش منطقی ارائه کنیم تا انگیزه را تقویت کنیم. تنها پس از اتمام کار ترجیحا به عنوان سورپرایز، در بازه های متفاوت، و به طور متناوب بین پاداش های خارجی و بازخوردهای کلامی پاداش داده شود،. ارائه اطلاعات و بازخورد معنادار و خاص در مورد تلاش “و نه در مورد شخص ” نیز موثرتر از پاداش های مادی برای افزایش انگیزه است.
قبول اینکه برخی از فعالیتها کسلکننده هستند و به کارکنان اجازه دهیم تا کار را به روش خود انجام دهند. وقتی تنوع و اجازه ی تسلط در کار را افزایش دهیم، انگیزه را افزایش میدهیم. یکی از مؤثرترین راهها برای شکوفایی یک سازمان ایجاد شیوههای سازمانی است که استقلال، شایستگی و تعلق ایجاد میکند. اینکه به شما بگویند چه کاری باید چگونه انجام دهید، روش موثری نیست. داشتن احساس استقلال در محل کار، نشاط و رشد را تقویت میکند و محیطی را ایجاد میکند که در آن کارکنان با قدرت بیشتری در تصمیمگیریهایی که بر کارشان تأثیر میگذارد، مشارکت میکنند.
برای ایجاد انگیزه در کارکنان، سازمان باید اطمینان حاصل کند که همه احساس میکنند مورد قدردانی و حمایت قرار میگیرند و بازخوردهای خاص و معنیدار به آنها دریافت میکنند. بازخورد مکرر و خاص به کارکنان کمک میکندکه بدانند از نظر مهارت ها، شایستگی ها و عملکردشان در چه سطحی قرار دارد. بازخورد مثبت به کارکنان انرژی میدهد تا از همه ی پتانسیل خود بهره بگیرند.
رشد و پیشرفت حرفهای
اطمینان از اینکه کارکنان میتوانند از نظر حرفهای رشد و پیشرفت کنند، شناخت تلاش های کارکنان و ارائه بازخورد سازنده در زمینه هایی که میتوانند پیشرفت بهتری داشته باشد به آنها کمک میکند تا شکست های خود را به کمبود مهارت نسبت ندهند. تمجید از کارکنان برای بهبود یا استفاده از روش صحیح، حتی اگر نتایج مطلوب به دست نیامده باشد، آنها را تشویق میکند تا شکست ها را به عنوان فرصت های یادگیری در نظر بگیرند.
کار معنادار به طور فزایندهای به عنوان سنگ بنای انگیزه در نظر گرفته میشود. در برخی موارد، فرسودگی شغلی ناشی از کار زیاد نیست، بلکه به دلیل عدم وجود معنا است. محققان اهمیت کار و انجام کاری را که بر رفاه دیگران تأثیر میگذارد، را به نیروی انگیزشی تشبیه کرده اند.
ایجاد یک محیط کاری شاداب و مثبت نیز میتواند نقش اساسی در افزایش انگیزه کارکنان داشته باشد که از طریق موارد زیر قابل انجام است:
- تشویق به کار گروهی و به اشتراک گذاری ایده ها
- ارائه ابزار و دانش مورد نیاز
- از بین بردن تعارضات
- آزادی دادن به کارمندان برای کار مستقل در صورت لزوم
- کمک به کارکنان برای ایجاد اهداف و مقاصد حرفه ای و همسو کردن این اهداف با عزت نفس فرد
- ارائه تشویق زمانی که کارمندان به نقاط عطف قابل توجهی دست مییابند
- تجلیل از دستاوردهای کارکنان و دستاوردهای تیم در حالی که از مقایسه دستاوردهای یک نیروی کار با سایرین خودداری میشود.
- توجه به نظر کارکنان از طریق نظرسنجی های منظم
- فراهم کردن امکان توانمندسازی حرفه ای از طریق ارائه بازپرداخت شهریه و تشویق کارکنان به ادامه تحصیلات تکمیلی و کارگاه های مهارتی و سمینارها
تأثیر رهبری بر انگیزه
رهبری یک عامل کلیدی در تعیین احساس کارکنان در مورد شرکت و میزان انگیزه آنها است. هنگامیکه یک شرکت دستخوش تغییرات رهبری میشود، جو روانی شرکت تغییر میکند و به نوبه خود، عملکرد کل کارکنان تغییر مییابد.گاهی اوقات، مدیران بیتجربه با وارد کردن عوامل بی انگیزگی در محل کار اشتباه میکنند، برای مثال استفاده از تنبیه برای اشتباهات یا انتقاد مکرر، اما این روش به ندرت جواب میدهد و اغلب نتیجه معکوس خواهد داشت.
علاوه بر مواردی که گفته شد یک رهبر باید به جای کارکنان قدم بگذارد و مسائل را از زاویه دید آنها ببیند. او باید در مواقع سخت با آنها همدردی کند. همدلی با مشکلات شخصی، کارکنان را از نظر روحی و روانی قوی تر میکند.
همچنین الگو بودن یک محرک کلیدی است یک رهبر باید الگوی خوبی باشد تا کارکنان را تحت تاثیر قرار دهد و در کارکنان خود انگیزه ایجاد کند.
ایجاد انگیزه در کارکنان، یکی از مواردی است که زیرمجموعه روانشناسی صنعتی و سازمانی قرار میگیرد. برای مطالعه بیشتر در مورد مسائل روانشناسی مربوط به کسب و کار، نوشته ی زیما در مورد روانشناسی صنعتی و سازمانی را مطالعه کنید. در کل اگر به مطالب مربوط به کسب و کار علاقمند هستید، مجموعه مقالات کسب و کار زیما، میتواند توجه شما را جلب کند.
0 Comments